انتخاب استراتژی برای کسب و کار کوچک

استراتژی شرکتهای کوچک

نویسنده: محمدرضا موحدی

تابستان ۱۴۰۰

گروه توسعه کسب و کار کندرا

تعریف کسب و کارهای کوچک

کسب و کار کوچک به کسب و کاری گفته می شود که منافع و مدیریت آن غالبا در اختیار یک نفر قرار دارد. بدین معنی که تصمیمات توسط یک الی دو نفر گرفته شده و منافع و سود حاصل از آن به سمت افراد کمی متمایل می گردد. در این کسب و کارها استراتژی محدود به تصمیمات این افراد خواهد بود و هسته اصلی سازمان را این افراد تشکیل می دهند.

همچنین طول عمر کسب و کار ، محصول و سایر مولفه های موثر در کسب و کار نیز مبتنی بر جهان بینی مدیران آن شکل می گیرد و پیش می رود.

ابزارهای مناسب کسب و کار کوچک

اولین سوالی که ذهن را مشغول می سازد این است که آیاهمان ابزاری که برای تحلیل و تدوین استراتژی شرکت های بزرگ کاربرد دارد برای کسب و کار های کوچک نیز کاربرد دارد یا خیر؟ در پاسخ به این پرسش باید گفت بلی برخی از این ابزار برای کسب و کارهای کوچک نیز قابل استفاده هستند.

مازارول یکی از مولفینی است که در زمینه استراتژی برای شرکتهای کوچک تالیفات زیادی داشته است . وی معتقد است اولین گام برای تدوین استراتژی برای کسب و کارهای کوچک تدوین سه عامل زیر است.

  • چشم انداز
  • ماموریت
  • ارزش

سه مولفه فوق مولفه های جهت ساز برای هر کسب و کاری هستند و به رفتار کسب و کار و تصمیمات صاحبان آن جهت می دهند. شاید به جرات بتوان گفت داشتن هدف و چشم انداز مهمترین مولفه یک کسب و کار بلکه هر حرکتی است. قرار دادن همین سه عنصر پایه ای بسیاری از مشکلات کسب و کارها را برطرف می کند.

ابزار بعدی که می تواند به عنوان یک عنصر کلیدی از آن نام برد مدل کسب و کار است. مدل کسب و کار با مشخص نمودن 9 مولفه تصویری کلی از آنچه باید دید و داشت و خواست را در اختیار مدیر قرار می دهد. از این رو خلق مدل کسب و کار صحیح و دقیق می تواند تاثیری به سزایی در روشن نمودن راه داشته باشد. در واقع می توان گفت

مدل کسب و کار چراغ راه کسب و کار است

ابزار فوق پاسخ به سوال کلیدی زیر را بر عهده خواهد داشت

من از کسب و کارم چه می خواهم و کسب و کارمن چه هدفی را دنبال خواهد کرد؟

استراتژی های مناسب کسب و کارهای کوچک

کسب و کارهای کوچک از منابع محدودتری نسبت به کسب و کارهای بزرگ برخوردار هستند از همین رو تمامی استراتژی های قابل ارايه برای آنان کاربرد ندارد. شاید در خصوص کسب و کارهای کوچک بهتر باشد که نحوه تقسیم بندی استراتژی را در مورد آنان تغییر داده و به به سه دسته زیر نقسیم کنیم.

  • استراتژی رشد
  • استراتژی خروج
  • استراتژی سبک زندگی

هر یک از این استراتژی ها نوعی از نگرش به کسب و کار را مورد بررسی قرار می دهد. هرچند اتخاذ این استراتژی ها دائمی نبوده و در طول عمر یک کسب و کار می تواند تغییر کند. در ادامه به شرح آن بیشتر می پردازیم.

استراتژی رشد

در این استراتژی تمرکز اصلی بر روی رشد کسب و کار است. یکی از عناصر تاثیرگذار در استراتژی رشد ماتریس آنسوف می باشد. ماتریس آنسوف که یکی از کاربردی ترین و ساده ترین ماتریس های استراتژی محسوب می شود به راحتی می تواند وضعیت کسب و کار را در یکی از خانه های خود جای داده و استراتژی متناسب با آن را پیشنهاد کند .

استفاده از استراتژی هایی مانند نفوذ در بازار یا توسعه بازار ، هدف اصلی افزایش فروش بوده و هر سیاستگذاری دیگری در مرحله بعدی اهمیت قرار می گیرد. در این استراتژی صاحبان کسب و کار به توسعه و بزرگ کردن کسب و کار خود می اندیشند. همین امر باعث می شود که کسب و کار آنها بزودی در دسته کسب و کارهای متوسط و سپس بزرگ قرار گیرد.

استراتژی خروج

این استراتژی مبتنی بر سیاست خروج از کسب و کار طراحی می گردد. خروج می تواند به معنای فروش یک کسب و کار به صورت کامل یا نگاه داشتن بخشی از سهام و فروش بخش عمده آن باشد. در این استراتژی صاحبان کسب و کار قصد ادامه آن را نداشته و تمامی تصمیمات آنان مبتنی بر واگذاری کسب و کار می باشد.

زمانی که از چنین استراتژی استفاده می کنید تمامی تصمیمات شما متاثر از آن است. برای مثال برای استخدام نیروی انسانی می بایست از افراد توانمدی استفاده کنیدکه پس از خروج شما توانایی ادامه کسب و کار را داشته باشند. همچنین مستند سازی بخش مهمی از فرایند شما خواهد بود زیرا که در صورت نداشتن مستندات کافی نمی توانید کسب و کار خود را به راحتی واگذار کنید.

استراتژی سبک زندگی

در این استراتژی صاحبان کسب و کار نه به رشد بیشتر فکر میکنند و نه به واگذاری و خروج از کسب و کار. بلکه آنان صرفا دنبال ادامه کسب و کار و نگاه داشتن آن در وضع ثابتی هستند. در این استراتژی کسب حداقل سود متعارف به منظور گذران زندگی مدنظر می باشد. این کسب و کارها میلی به بزرگ شدن ندارند و غالبا معیار صاحبان آنها این است که اگر بنا بود حقوق بگیر باشند چقدر درآمد داشتند و درآمد خود را بر اساس چنین معیاری تنظیم می کنند.

در این استراتژی صاحبان کسب و کار زمانی را برای زندگی شخصی خود می خواهند و حاضر نیستند با قبول کارهای بزرگ زمان شخصی خود را از دست بدهند. همین نوع رفتار باعث می شود نسبت به توسعه و رشد مقاومت نشان داده و تصمیماتی را اتخاذ نمایند که بیشتر به حفظ وضع موجود کمک می کند.

همانطور که پیشتر نیز عنوان شد هیچ یک از این استراتژی ها دائمی نیستند و نسبت به روحیات صاحبان کسب و کار تغییر می کنند . برای مثال یک کسب و کار با استراتژی سبک زندگی آغاز بکار می نماید اما به دلیل وجود داشتن در نقطه خوبی از بازار به فروش زیادی دست پیدا کرده و صاحبان آن تصمیم به رشد و توسعه می گیرند. یا صاحب آن پس از مدتی دچار کسالت ده و تصمیم به فروش کسب و کار و خروج از آن می گیرد.

Comments

No comments yet. Why don’t you start the discussion?

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *